791

ايجاد تواناي يهاي آفرينندگي در ميان دانش آموزان، يكي از عال يترين اهداف آموز شوپرورش در تمام سطوح تحصيلي است. بنابراين، كارآفري نشدن مدارس م يتواند زمينه را براي توسعة جامعه فراهم آورد. هدف پژوهش حاضر ارائة الگوي كيفي تبخشي و تبديل مدارس فن يوحرفه اي به مدارس كارآفرين است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، جزء پژوه شهاي توسعه اي، ازنظر نحوة به دست آوردن داد هها، كيفي و از نوع نظريه، داد هبنياد است. ابزار گردآوري داد هها مصاحبة نيم هساختاريافته با 14 نفر از خبرگان حوزة كارآفريني، متخصصان تعلي موتربيت، ازجمله استادان دانشگاه، هنرآموزان و مديران مجرب، مسئولان اداره كل و همچنين دانش آموزان نخبة هنرستاني آموزش وپرورش استان مازندران است كه با روش نمونه گيري هدفمند و به كارگيري معيار اشباع نظري انجام شد. همچنين، تجزي هوتحليل داد هها با استفاده از كُدگذاري اوليه و ثانويه توسط اطلس تي 7 انجام گرفت كه درنهايت به شناسايي 10 مقوله به همراه 101 كد منجر شد. داد هها با استفاده از راهبرد تحليل مضمون بررسي شد. شبكة مضامين با 598 كد باز، 22 مضمون پايه، 10 مضمون سازما ندهنده و 4 مضمون فراگير )ابعاد درو نسازماني و برو نسازماني مدرسة كارآفرين، بسترسازي مدرسة كارآفرين و پيامدهاي مدرسة كارآفرين( ترسيم گرديد. با توجه به نقش حساس و مهم نهاد آموزش وپرورش در جامعه، لازم است مدارس كارآفرين ازنظر فرهنگي پايه ريزي شود و مديران آموزش وپرورش در اين زمينه تدابير لازم را اتخاذ نمايند.

نوآوري هاي آموزشي

1400

20

1

77

بهار